تأثیر عوامل زیستی و محیطی بر جمعیت مگس گیلاس و راهکارهای مقابله
مگس گیلاس، Rhagoletis cerasi (Diptera: Tephritidae)، یک آفت بسیار مخرب است. این حشره یکی از آفات عمده محصولات گیلاس در اروپا می باشد. میوه هایی که توسط لارو مورد تغذیه قرار میگیرند اغلب پوسیده می شوند و هجوم آفات در صورت سنگین بودن باعث کاهش قابل توجهی در فروش محصول می شود به دلیل تحمل پایین برای میوههای آسیبدیده، استفاده از سموم پیشگیرانه برای به دست آوردن محصولی قابل عرضه به بازار ضروری است. حذف تدریجی سموم قدیمی، تهدیدی برای تولید گیلاس در سراسر اتحادیه اروپا ایجاد کرده است. در نتیجه، نیاز به تکنیکها و ابزارهای جدید مدیریتی احساس میشود. با افزایش تعداد باغات گیلاس، برای جلوگیری از ترک خوردن میوه ها، از انها با پوشش در برابر باران محافظت میشوند، بنابراین استفاده از توریهای محافظ گیاه به عنوان یک روش مقرونبهصرفه برای کنترل مگس گیلاس رواج یافته است. اخیراً یک روش کنترل زیستی با استفاده از قارچ بیماریزای حشرات، Beauveria bassiana و کاربرد تله های فرمونی، برای کشاورزی ارگانیک گسترش پیدا کرده است. با این حال، در بیشتر موارد، هنوز کمبود سموم مؤثر و سازگار با محیط زیست برای کنترل این آفت وجود دارد.
معرفی
مگس گیلاس اروپایی، R. cerasi مهمترین آفت گیلاسهای شیرین در اروپا است. تهاجم این آفات به درختان گیلاس ممکن است مدیریت آفات گیلاس را پیچیده و مشکل ساز نماید بدون استفاده از سموم دفع آفات، تا 100 درصد از میوهها میتوانند آلوده به این آفت شوند. چالشی بزرگ برای باغداران گیلاس ایجاد میکند، زیرا سطح تحمل بازار برای میوههای آسیبدیده نسبتاً پایین است و حداکثر 2 درصد از میوهها میتوانند آلوده باشند. از آنجایی که میوههای آلوده به مگس نمیتوانند جدا شوند، در صورت تجاوز از سطح تحمل، کل محموله رد میشود. در چنین شرایطی، گیلاسهایی که برای مصرف تازه مناسب نیستند به دسته میوههایی برای تولید مشروبات الکلی تبدیل میشوند که قیمت بازار را به شدت کاهش داده و موجب خسارات مالی سنگین میشود. سطح پایین تحمل بازار، دلیل اصلی استفاده پیشگیرانه از سموم دفع آفات است. یکی از سموم دفع آفات که در حال حاضر مورد استفاده قرار میگیرد، دیمتوات، به دلیل مشکلات محیط زیستی و باقیماندهها با چالشهایی مواجه است. تلههای چسبنده زرد به عنوان روش کنترل جایگزین استفاده از سموم در تولید گیلاس ارگانیک مورد استفاده قرار میگیرند.
تاکسونومی، مناطق انتشار این آفات و گیاهان میزبان مگس گیلاس
مگس گیلاس که در سراسر جهان حدود 4000 گونه از آنها توصیفشده و در حدود 500 جنس از این آفت پراکنده شده است. جنس Rhagoletis شامل حدود 65 گونه شناخته شده است. بیشتر گونههای این جنس اولیگوفاژ هستند، به این معنی که تنها به چند گیاه میزبان نزدیک و مرتبط حمله میکنند. علاوه بر R. cerasi، گونههای دیگر مگس گیلاس شامل R. cingulata، R. indifferens و R. fausta، به همراه مگس بلوبری R. mendax و گونههای آلودهکننده گردو R. completa و R. suavis از جمله آفات مهم اقتصادی هستند.
گیاهان میزبان مگس گیلاس شامل چندین گونه مختلف Prunus خانواده رزاسه، زرشک، گیلاس و آلبالو می باشد. مگس گیلاس در سراسر اروپا و مناطق معتدل آسیا پراکنده است، محققین دو نژاد از این گونه را شناسایی کردند که به عنوان نژاد شمالی و نژاد جنوبی نامگذاری شدند. مناطق انتشار آن در ایران شامل استان های تهران، البرز، شیراز، اصفهان، آذربایجان، خراسان رضوي و شمالی گزارش شده است.
با توجه به اینکه جنس Rhagoletis در حال حاضر در تولید گیلاس وجود دارد و مدیریت آفات گیلاس را پیچیده ترکرده درنتیجه میوه هایی که توسط لارو تغذیه می شوند اغلب پوسیده شده و در خسارات سنگین به دلیل هجوم بالای آفات باعث کاهش بازده قابل فروش می شود.
با این حال، ممکن است این موضوع به دلیل شدت ناکافی نظارت باشد. نظارت دقیق در دره راین (راینهسن، آلمان) از سال 2002 تا 2004 نشان داد که مگس میوه گیلاس آمریکایی در بسیاری از باغها گسترده و تثبیت شده است. در سال 2007، این مگس برای اولین بار در اتریش شناسایی شد. گونه آمریکایی زیستشناسی مشابهی با گونه اروپایی دارد. تنها تفاوتها این است که اوج فعالیت پروازی گونه آمریکایی دو هفته دیرتر از اوج فعالیت پروازی R. cerasi رخ میدهد، تخمها در میوههای زرد قرار داده میشوند و گیلاسهای ترش نیز به شدت مورد حمله قرار میگیرند.
زیست شناسی مگس گیلاس:
بالغین از ماه اردیبهشت ظاهر می شوند. تخم ها به صورت جداگانه گذاشته می شوند و هر تخم به تنهایی زیر پوست میوه در حال رسیدن قرار داده میشوند. لاروها به مدت چهار هفته از گوشت میوه در حال رشد تغذیه می کنند، سپس از میوه خارج میشوند و در چند سانتی متری زیر سطح زمین تبدیل به شفیره می شوند. یک نسل سالانه رشد می کند و مگس ها ممکن است در یک، دو یا سه زمستان در مرحله شفیرگی باقی بمانند.
شکل شناسی مگس گیلاس:
- بالغین: ، بدن به رنگ سیاه با علائم زرد بر روی سر و قفسه سینه؛ بال های شفاف با نوارهای آبی مایل به سیاه.
- لارو: حشره مایل به سفید است.
- شفیره: رنگ شفیره قهوه ای مایل به زرد کم رنگ می باشد.
مگس میوه گیلاس اروپایی، این گونه های بومی و عجیب و غریب را می توان بر اساس مورفولوژی افراد بالغ، عمدتاً از روی الگوی بال، شناسایی کرد.
علائم خسارت مگس گیلاس
هر دو میوه گیلاس شیرین و ترش توسط مگس های میوه مورد حمله قرار میگیرند و آسیب می بینند و تا 100 درصد باعث کاهش عملکرد محصول میگردند. اقدامات کنترلی باید برای مگس بالغ انجام شود، زیرا سایر مراحل بیولوژیکی مگس میوه بسیار چالش برانگیز است. لکههای پوسیده قهوهای بر روی میوههای آلوده گیلاس قابل مشاهده هستند، و این لکه ها تا زمانی که یک لارو در داخل به طور کامل رشد کرده است قابل توجه باشد.
دیاپوز و مرگ و میر در مرحله شفیرگی
مگس گیلاس یک گونهی تکنسلی است که شفیرهها در خاک تا بهار بعدی باقی میمانند. شفیره های زمستانگذاران وارد دیاپوز میشوند و برای ادامهی رشد نیاز به یک دورهی سرمایی دارند. برای حداکثر تخمریزی، تقریباً ۱۸۰ روز در دماهای زیر ۵ درجهی سانتیگراد مورد نیاز است. مرگومیر شفیره ها در طول نه تا ده ماه دیاپوز بالا بوده و عمدتاً به شرایط نامساعد جوی و شکار مرتبط است. معمولاً فقط ۵ تا ۱۵ درصد از شفیرهها در سال بعدی به زندگی بازمیگردند. برخی از شفیره ها ممکن است برای یک سال اضافی یا حتی چند سال دیگر در دیاپوز باقی بمانند. این تحمل پوپاها یک ویژگی بسیار تطابقی است که تضمین میکند جمعیت در سالهایی که گیاهان میزبان میوه نمیدهند، از بین نرود. با این حال، دادههای تحقیقاتی در مورد درصد شفیرههایی که برای بیش از یک سال در دیاپوز باقی میمانند، دامنههای وسیعی را نشان میدهد: از ۱ تا ۲۱ درصد، ۱۰ درصد، ۷ تا ۲۱ درصد، ۴۷ درصد و ۲۵ تا ۱۰۰ درصد. درصد بیشتری از شفیرهها که برای یک سال اضافی در دیاپوز باقی میمانند، بهطور مکرر در خاکهای سنگین رسی بیشتر از خاکهای شنی مشاهده میشود.
تحلیل دینامیک جمعیت و عوامل مرگ و میر مگس میوه گیلاس
بسیاری از عوامل (زیستی و غیرزیستی) میتوانند دینامیک جمعیت مگس میوه گیلاس را تحت تأثیر قرار دهند و بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر نرخ بقا و رشد یا باروری مادهها تأثیر بگذارند. مهمترین این عوامل شرایط جوی و دسترسی به میزبان هستند. مرگ و میر در یک نسل میتواند به ۹۹.۶٪ برسد. با این حال، تنها چند مطالعه کمی به ارزیابی علل مرگ و میر پرداختهاند. پارامترهای جمعیتی پایه توسط بولر مشخص شدهاند. در تولید گیلاس، برداشت و بهدنبال آن حذف لاروها از باغ به عنوان یکی از مهمترین عوامل مرگ و میر در نظر گرفته میشود. علاوه بر این، دما و بارش تأثیر زیادی بر مرگ و میر دارند. مرحلههای تخم و لارو به خوبی در داخل گیلاس محافظت میشوند. به طور کلی، مرگ و میر در مرحله تخم کم است. نرخ هچ ممکن است زمانی کاهش یابد که مادهها در گیلاسهای نارس تخمگذاری کنند. علاوه بر این، برخی از انواع گیلاس معروف به تولید بافت سخت برای جدا کردن تخمها هستند.تخریب گیلاس توسط بیماریهای قارچی نیز میتواند منجر به افزایش مرگ و میر تخمها و لاروها شود.
درجههای مختلف آلودگی به دلیل تفاوتهای فنولوژیک بین انواع گیلاس و شرایط جوی در زمان تخمگذاری متفاوت است: انواع گیلاس زودرس سطح آلودگی کمتری نشان میدهند زیرا میوهها قبل از آماده شدن اولین مگسها برای تخمگذاری برداشت میشوند. بهطور کلی، هر چه برداشت گیلاس دیرتر انجام شود، پتانسیل آلودگی بالاتر خواهد بود. شرایط آفتابی در زمان تخمگذاری منجر به سطوح بالای آلودگی میشود. شرایط بارانی در مراحل اولیه رسیدن میوهها تخمگذاری و جفتگیری را مانع میشود و ممکن است منجر به خراب شدن میوهها شود که در این صورت لاروهای مرحله اول و دوم میمیرند. با این حال، شرایط بارانی در زمان برداشت که باعث ترکخوردن گیلاسها میشود و کشاورزان را مجبور به عدم برداشت از درختان میکند، ممکن است سطح آلودگی را در سال بعد افزایش دهد. تفاوت در محتوای قند و اسید انواع گیلاس منجر به تفاوت در تغذیه لاروها و در نتیجه تفاوت در باروری مادههای جدید میشود. بنابراین، مادههای حاصل از باغهای گیلاس شیرین معمولاً باروری بیشتری نسبت به مادههای باغهای گیلاس ترش دارند. مراحل زندگی که بیشتر در معرض شرایط جوی و دشمنان طبیعی قرار دارند، همه این مراحل مرتبط با خاک هستند: لاروهای بالغ، شفیرهها و بالغهای نوپا.
توصیههایی برای کنترل مگس میوه گیلاس (R. cerasi)
مدیریت خوب باغها برای کنترل مؤثر مگس میوه گیلاس ضروری است:
- درختان باید به طور منظم هرس شوند و ارتفاع درختان باید به ۱۰ متر محدود شود تا پوشش مناسب سمپاشی حاصل شود و برداشت میوه به صورت کامل و زودهنگام تسهیل گردد.
- برای کاشتهای جدید درختان استاندارد با مدیریت گسترده، باید ارقام مناسب برای برداشت مکانیکی انتخاب شوند تا برداشت سریع میوه ممکن شود. برداشت زودهنگام و کامل گیلاس، سطح جمعیت مگس را با حذف لاروها از باغها قبل از مرحله شفیرگی کاهش میدهد.
- میوههای آلوده نباید روی زمین رها شوند.
- اگر ممکن است، ارقام زودرس گیلاس انتخاب شوند، زیرا آنها قبل از اینکه اکثریت مگسها آماده تخمگذاری شوند، به بلوغ میرسند.
- توصیه میشود که چمن زیر تاج درختان تا مدتی کوتاه قبل از برداشت، بریده نشود. با پوشش گیاهی بیشتر، دماهای خاک پایین میماند که میتواند خروج مگسها را حدود ده روز به تأخیر بیندازد.
اهمیت زمانبندی کنترل
شناخت زمان ظهور اولیه مگسها برای زمانبندی صحیح اقدامات کنترلی اهمیت زیادی دارد. شروع دوره پرواز میتواند با استفاده از مدلهای پیشبینی مبتنی بر دمای خاک در عمق ۵ سانتیمتری تعیین شود. ظهور مگسها از ۴۳۰ درجه روز بالای آستانه دما (۵ درجه سانتیگراد) آغاز میشود. علاوه بر این، استفاده از شفیره های در خاک میتواند برای نظارت دقیق بر ظهور مگسها مفید باشد.
مدیریت مگس گیلاس (R. cerasi) و استراتژیهای کنترل
تا بهحال، استفاده از دیمتوات به عنوان روش استاندارد برای کنترل مگس گیلاس در تولید گیلاس شیرین در سوئیس شناخته میشد، زیرا این روش بهطور قابل توجهی از لحاظ هزینه کارآمدتر است. اما از سال ۲۰۱۱، این محصول دیگر برای استفاده در تولید میوه در سوئیس ثبت نشده است، به دلیل مشکلاتی از قبیل اکوتوکسیکیتی و باقیمانده مواد شیمیایی بر روی گیلاسهای برداشت شده. در حال حاضر، دو باره کاربرد آکتامید برای کنترل مگس گیلاس در سوئیس پیشنهاد و مصرف شده است. وضعیت در بسیاری از کشورهای اروپایی دیگر نیز مشابه است، اما دورههای پیادهسازی و انتقال در کشورهای مختلف متفاوت است. در حال حاضر، عمدتاً نئونیکوتینوئیدها و پایروتروئیدها برای کنترل مگس گیلاس استفاده میشود.
استفاده از قارچهای انگلی باواریا B. bassiana هزینهای بهمراتب بیشتر از کاربرد دیمتوات یا آکتامید دارد. با این حال، قیمتهای بالاتر حاصل از گیلاسهای ارگانیک ممکن است هزینههای بالاتر برای کنترل آفات را توجیه کند. برای دستیابی به کارایی خوب، اولین کاربرد باید پنج تا ده روز پس از شروع دوره پرواز انجام شود. زمان بین آخرین کاربرد و برداشت نباید بیش از هفت روز باشد. سایر اقدامات بهداشتی مانند برداشت زودهنگام و کامل و حذف گیلاسهای آلوده میتواند به افزایش کارایی حشره کش باواریا کمک کند. بنابراین، یکپارچهسازی حشره کشهای قارچی یا مبتنی بر قارچ برای کنترل مگس گیلاس در یک سیستم حفاظت گیاهی ارگانیک به نظر میرسد ممکن است؛ اما افزودن حشره کشهای مبتنی بر قارچ به برنامههای مدیریت تلفیقی آفات ممکن است چالشبرانگیز باشد.
پوشش دادن خاک زیر تاج درخت با شبکه برای جلوگیری از رسیدن مگسهای تخمگذاری به میوه نیز یک استراتژی مدیریتی موثر دیگر است. این پوشش میتواند آلودگی میوهها را تا ۹۱٪ کاهش دهد. از آنجا که مگسها میتوانند برای مدت طولانی زیر شبکه زنده بمانند، توصیه میشود که لبههای شبکه بهطور کامل دفن شوند. با این حال، این امر منجر به هزینههای بالای نیروی کار میشود. علاوه بر این، بهعنوان یک گزینه، استفاده از شبکههای با مش ریز (۰.۸ میلیمتر) لازم است، زیرا مگسهای جوان بعد از ظهور میتوانند به راحتی از شبکههایی با عرض مش ۱.۳ میلیمتر عبور کنند. با این حال، این روش میتواند گزینهای برای کنترل مگس گیلاس در باغهای درختی استاندارد با مدیریت گسترده باشد.
آنتاگونیستهای مگس های گیلاس
باکتریها:
تنها چند مرجع در مورد استفاده از باکتریها برای کنترل مگسهای Tephritidae وجود دارد و هیچ مرجعی برای مگس گیلاس در دسترس نیست. ایزولههای مختلف بی تیBt علیه لاروها و بزرگسالان مگس زیتون و Anastrepha ludens آزمایش شدهاند. اندوتوکسینهای ایزولههای مختلف B. thuringiensis علیه بزرگسالان مگس میوه مدیترانه ای و لاروهای L3 گونههای Anastrepha آزمایش شدهاند. Bacillus pumilus علیه بزرگسالان و لاروهای مگس میوه مدیترانه ای در زیست سنجی های آزمایشگاهی تست شده است. در آزمایشهای صحرایی که شامل چهار تا شش بار استفاده از B. thuringiensis در سال علیه مگس زیتون B. oleae بود، آلودگی میوهها بین 60% تا 80% کاهش یافت.
قارچهای پاتوژن حشرات به عنوان حشره کش:
مطالعات زیادی در مورد کنترل مگس میوه مدیترانه و مگس زیتون با استفاده از انواع قارچهای انگل حشرهکش انجام شده است . Yee و Lacey نشان دادند که مگسهای بالغ گیلاس غربی (Rhagoletis indifferens) به Metarhizium anisopliae حساس هستند Cossentine و همکاران نشان دادند که دوره پیش از بلوغ R. indifferens به Beauveria bassiana حساس هستند.
یک غربالگری آزمایشگاهی از ایزولههای مختلف قارچ نشان داد که همه ایزولههای آزمایششده B. bassiana، M. anisopliae، Isaria fumosorosea، Isaria farinose باعث میکوزیس شدند، اما کشندگی در میان ایزولهها به طور قابل توجهی متفاوت بود B. bassiana .و I. fumosorosea موجب 90٪ تا 100٪ مرگ و میر شدند و بیشترین تأثیر را بر باروری داشتند M. anisopliae نیز نرخهای بالای مرگ و میر را القا کرد، در حالی که پاتوژنیسیته I. farinosa پایین بود. همچنین تأثیرات بر لاروهای مرحله L3 نیز آزمایش شد: هیچ یک از ایزولههای قارچی باعث مرگ و میر در بیش از 25٪ از لاروها نشدند. این نتایج منجر به توسعه یک استراتژی کاربرد میدانی با استفاده از کاربردهای پوششی B. bassiana علیه مگسهای بالغ شد.
نماتدهای پاتوژن حشرات:
گونههای مختلف مگسهای میوه به نماتودهایبیماریزای حشرات حساسیت دارند. محققین کارایی خوب گونههای Steinernema را در کنترل لاروهای مگس میوه گیلاس غرب نشان دادند. علاوه بر این، مطالعات اخیر آزمایشگاهی نتایج امیدوارکنندهای از نماتدهای انتوموپاتوژنی برای کنترل لاروهای سن سوم (پیشرفته) مگس میوه گیلاس (R. cerasi) نشان دادهاند.
پارازیتوئیدها:
اکثر گونههای (Tephritidae) توسط یک مجموعه از پارازیتوئیدهای بومی مورد حمله قرار میگیرند. برای مگس گیلاس، تعداد ۲۱ گونه از پارازیتوئیدها (پارازیتوئیدهای خارجی لاروی، پارازیتوئیدهای داخلی لاروی و پارازیتوئیدهای شفیره) توصیف شدهاند. با این حال، در تولید گیلاس، اثر بخشی از پارازیتوئیدهای لاروی به شدت تحت تأثیر کوتاهی زائدههای تخمگذاری مادههای پارازیتوئید قرار میگیرد که نمیتوانند به لاروهای مگس گیلاس در گیلاسهای بزرگ و کشت شده دسترسی پیدا کنند. در تحقیقی مشاهده کرد که ۱۰ تا ۳۰٪ از لاروهای مگس گیلاس در گیلاسهای وحشی توسط Utetes (Opius) magnus مورد پارازیتیسم قرار میگیرند.
شکارچیان:
در ارتباط با شکارچیان، ویسمن به دو گونه از Odontothrips sp. (Thysanoptera: Thripidae) اشاره میکند که به تخمهای مگس گیلاس حمله میکنند. با این حال، تأثیر این شکارچیان کم در نظر گرفته شده است، زیرا تنها 10% از تخمها مورد حمله قرار گرفتهاند و بولر این شکارچیان را در مطالعات جامع خود مشاهده نکرد. بنابراین، مگس های گیلاس احتمالاً فقط در مدت زمان کوتاهی که پس از ترک میوه و شفیرگی (پوپا) یا بلافاصله بعد از ظهور مورد حمله شکارچیان قرار میگیرد. مورچهها ، سوسکهای کارابید (Anisodactylus binotatus) و سوسکهای (Paedrus litoralis, Coleoptera: Staphylinidae) از اهمیت ویژهای برخوردارند. بولر ذکر کرده است که تا 80% از لاروها قبل از شفیرگی توسط شکارچیان نابود میشوند و به نظر میرسد که مورچهها مهمترین دشمن باشند. با این حال، طبق گفته بولر مورچهها قادر به شناسایی و شکستن شفیره ها در خاک نیستند. این در تضاد با مشاهدات ساجو است که مشاهده کرده است که مورچهها به شفیرهها در خاک حمله کرده و آنها را نابود میکنند. شوپه نیز اشاره کرده که مورچهها حدود 40% از مگسهای در حال ظهور را مورد حمله قرار داده و میکشند. علاوه بر این، بولر در آزمایشات خود مشاهده کرد که حدود 15% از شفیره ها توسط موجودات کوچک و ناشناختهای که به عقیده او کنهها بودند، نابود میشوند.
کاربرد تله های فرمونی به همراه مواد جاذب:
تلهگذاری انبوه با تلههای چسبی زرد بهعنوان یک روش کنترل در تولید تجاری گیلاس از لحاظ هزینهای مقرون به صرفه تلقی میشود. کاربرد تله هاي زرد چسبنده همراه با ماده جلب کننده غذایی با توجه به قیمت نسبتا ارزان و تاثیر مناسب در کنترل آفت، به منظور نظارت، پیش آگاهی و شکار انبوه یکی از روش هاي متداول کنترل غیرشیمیایی این آفت میباشدبا این حال، تلهگذاری انبوه ممکن است هنوز تنها گزینه برای کنترل مگس گیلاس در باغهای خانگی باشد، جایی که اعمال آفتکشها به دلیل عدم وجود تجهیزات مناسب ممکن است غیرممکن باشد. به دلیل عدم وجود جایگزینهای ثبتشده، تلههای چسبی زرد هنوز بهطور گستردهای در تولید گیلاس ارگانیک استفاده میشود.
نظارت بر فعالیت مگسها
دوره پرواز و فعالیت پروازی مگس گیلاس همچنین میتواند با استفاده از تلههای چسبنده زرد مورد نظارت قرار گیرد. در میانه ماه اردیبهشت، قبل از ظهور مگس، باید یک یا دو تله برای هر نوع گیلاس در سمت جنوب شرقی تاج در معرض نور خورشید نصب شود و این تلهها دو بار در هفته بررسی شوند. تا زمانی که تعداد مگسهای شکار شده کمتر از آستانه ۰.۲۵ مگس در هر تله در ارقام با رسیدگی دیرتر یا کمتر از یک مگس در تله در ارقام با رسیدگی زودتر و عملکرد عالی باقی بماند، میتوان از روش های تیمار با حشرهکش صرفنظر کرد.
با این حال، تلهها نشاندهنده واقعی سطح آلودگی نیستند. بسته به عملکرد، شرایط جوی و موقعیت تله، آستانه اقتصادی بین دو تا ده مگس در هر تله متغیر است. بنابراین، تصمیمات درمانی باید بر اساس پیشبینی عملکرد و سطح آلودگی در سال گذشته اتخاذ شود. سطح آلودگی میتواند با استفاده از آزمون محلول نمک تخمین زده شود: ۱۰۰ میوه گیلاس از هر نوع بهطور تصادفی خرد میشوند تا هستهها از پالپ جدا شوند. سپس یک محلول نمک اشباع (۳۵۰ گرم نمک در یک لیتر آب) اضافه میشود و لاروهای شناور پس از ۱۰ دقیقه شمارش میشوند.
توصیه عملی درارتباط با کاربرد درست تله ها
یک راهحل عملی استفاده از تلههای فرمونی به منظور پایش در زمان ظهور و به دام انداختن انبوه بالغین است، چه بهعنوان یک روش مستقل یا تلفیقی با سایر اقدامات کنترلی، مانند سمپاشی با محصولات گیاهی مؤثر و مورد تأیید ارگانیک استفاده شود. مزایای پایش توسط تله های فرمونی به تشخیص زمان مناسب برای به دام انداختن انبوه مگس ها کمک می کند که می تواند جمعیت آنها را کاهش دهد.
تله های چسبنده زرد را می توان برای نظارت و پایش بر حضور مگس ها با آویزان کردن آنها درست قبل از دوره پرواز بالغین و همچنین تعیین بهترین زمان برای استقرار تله های انبوه استفاده کرد.
هنگامی که اولین افراد در تله های چسبنده یافت می شوند، تله ها را به منظور به دام انداختن انبوه آفات در باغ نصب کنید.
تله های تجاری برای مگس گیلاس مانند تله سراترپ، تله دلتا و تله های چسبنده زرد در دسترس هستند که این تله ها با یک ماده جاذب طراحی شده و آفت به دام انداخته میشود.
با توجه به ملاحظات اقتصادی، استراتژیهای زیر برای کنترل مگس گیلاس پیشنهاد میشود:
- حشرهکش دیمتوات: اگر هنوز ثبت شده باشد، یک بار استفاده از دیمتوات در مرحله تغییر رنگ (سبز به زرد) گیلاسها بهعنوان یک روش بسیار اقتصادی توصیه میشود.
- محصولات نئونیکونید یا پایروتروئید: این محصولات تأثیر خوبی با هزینه معقول ارائه میدهند.
- پوششدهی با توری: استفاده از توری با مش ریز (۱.۳ میلیمتر) برای جلوگیری از ورود مگسها به باغ در باغهای درختان کوتاه و تحت مدیریت مؤثر است.
- تولید گیلاس ارگانیک: در باغهای ارگانیک بدون پوشش پلاستیکی یا شبکههای حفاظتی، استفاده از محلولهای طبیعی (B. bassiana) مناسبترین گزینه است.
- تلههای چسبنده زرد: استفاده از این تلهها بسیار هزینهبر است و تنها در صورتی معقول است که هیچ روش کنترلی دیگری در دسترس نباشد.
بدون استفاده از حشرهکشهای سیستمیک، مدیریت مگس گیلاس در درختان استاندارد که بهطور گسترده مدیریت میشوند، همچنان دشوار و هزینهبر است. بسیاری از این درختان برای تولید گیلاس برای صنعت تقطیر استفاده میشوند و بهطور مکانیکی برداشت نمیشوند. بنابراین میوهها معمولاً دیر برداشت میشوند، که به لاروها اجازه میدهد تا در خاک شفیره شوند و در سال بعد فشار آلودگی بالایی را ایجاد کنند. همچنین، علفهای زیر درختان غالباً برای تولید علوفه یا کاه استفاده میشوند. پوشاندن خاک با شبکهها همیشه عملی نیست.
سخن آخر
مگس میوه گیلاس یکی از بزرگترین تهدیدات برای تولید گیلاس در اروپا و ایران است که نیازمند روشهای مدیریتی پیشرفته و تلفیقی است. با ظهور رویکردهای نوین زیستی همچون استفاده از قارچهای بیماریزا و تلههای فرمونی، امید به کاهش خسارات این آفت بیشتر شده است. هرچند که چالشهای محیط زیستی و کمبود سموم مؤثر ادامه دارند، اما همافزایی میان مدیریت باغ، ابزارهای نوین کنترل و تحقیق در حوزه عوامل زیستی میتواند مسیری پایدارتر و موفقتر برای مبارزه با این آفت ایجاد کند.